منی که روانی هستم باید...
منی که روانی هستم باید...
خطی ننویسم که آزار دهد کسی را، که روز و روزگار خوش است وتنها دلِ ما، دل نیست، باید در برابر فریادها سکوت کنم و برای سیاهی ها نور بپاشم، از چشمه درسِ خروش بگیرم و از آسمان درسِ پـاک زیستن، یادم باشد سنگ خیلی تنهاست ...باید با سنگ هم لطیف رفتار کنم مبادا دل تنگش بشکند ،برای درس گرفتن و درس دادن به دنیا آمده ام ... نه برای تکرار اشتباهات گذشتگان، برای ارزش زندگی کافیست در چشمان حیوان بی زبانی که به سوی قربانگاه می رود زل بزنم تا به مفهوم بودن پی ببرم، یادم باشد می توان با گوش سپردن به آوازشبانه ی دوره گردی که از سازش درد می بارد به عشق پی برد و زنده شد ،معجزه قاصدکها را باور داشته باشم ،گره تنهایی و دلتنگی هر کس فقط به دست دل خودش باز می شود، هیچگاه لرزیدن دلم را پنهان نکنم تا تنها نمانم، هیچگاه از راستی نترسم و نترسانم، از بچه ها میتوان خیلی چیزها آموخت، زمان بهترین استاد است، قبل از هر کار با انگشت به پیشانیم بزنم تا بعدا با مشت بر فرقم نکوبم، با کسی آنقدر صمیمی نشوم شاید روزی دشمنم شود، با کسی دشمنی نکنم شاید روزی دوستم شود، آدمها همه ارزشمند اند و همه می توانند مهربان و دلسوز باشند، زنده ام و این گونه که می گویند: اشرف مخلوقاتم...!